توضیحات
کتاب The Prince and the Pauper به فارسی “شاهزاده و گدا” یکی از آثار مشهور و پرطرفدار Mark Twain (مارک تواین)، نویسنده ی بنام آمریکایی است که در سبک رمان تاریخی و هجوآمیز نوشته شده است.
معرفی کلی کتاب
رمان The Prince and the Pauper اثر مارک تواین در خصوص دو شخصیت به نامهای ادوارد و تام است. ادوارد؛ ولیعهد انگلستان و در مقابل تام؛ پسربچه ی فقیر و یکی از افراد عادی شهر است. دست تقدیر به واسطهٔ چهره ی آنها، که بسیار شبیه هم هستند، این دو را بر جای یکدیگر مینشاند. این رمان، نابرابریهای طبقاتی و سیستم قضایی ناعادلانه ی انگلستان در زمان خاندان تئودورها را نشان میدهد.
نویسنده ی شوخ و بذلهگوی آمریکایی، هزاران کنایه و استعاره ی پرمغز و پرمعنی در رمان “شاهزاده و گدا” به کار برده و نه تنها صحنههای تاریکی از تاریخ قرن شانزدهم انگلستان را به تصویر کشیده، بلکه زشتیها و پلیدیهای اجتماع خود را نیز در این آینه ی صاف و روشن به خوانندگان نشان داده است. وی همچنین از نظام فاسد دربار انگلستان و از سوی دیگر از فساد اخلاقی در میان مردم فرودست انگلستان انتقاد میکند.
داستان و شخصيتهای رمان
داستان کتاب The Prince and the Pauper در سال ۱۵۳۷ ميلادي، در لندن، پايتخت انگلستان رخ ميدهد. در يك روز، دو پسر كاملاً شبيه به هم به دنيا ميآيند: يكي شاهزاده ادوارد، فرزند هِنري هشتم، پادشاه انگلستان و ديگري تام كانتي، فرزند يك گداي مست و خشن است. اين دو پسر، بدون اينكه از وجود يكديگر خبر داشته باشند، در دو محيط كاملاً متفاوت بزرگ ميشوند.
تام كانتي در خانهاي كوچك و كثيف زندگي ميكند و همیشه از پدر و خالهاش كتك ميخورد. او علاقهمند به تاريخ و سرگذشت شاهان است و هميشه روياي ديدن قصر و شاهزاده را در خواب ميبيند. ادوارد، شاهزادۀ انگلستان، در قصر با شكوه و مجللی زندگي ميكند و همه چيز را در اختيار دارد. اما او از قوانين سخت و محدود كنندهی قصر ناراضي است و دوست دارد آزادانه بتواند با مردم عادی صحبت كند.
يك روز، تام كانتي به قصر میرود تا شاهزاده را ببیند. او به دربار که در حال گذراندن آیینی است نزديک میشود، اما نگهبانان او را بیرون میکنند. شاهزاده ادوارد که این صحنه را میبیند، به نگهبانان دستور میدهد که تام را به داخل قصر راه دهند. در اتاق مجلل ادوارد، این دو که تمایل دارند لحظهای “احساس دیگری بودن” را درک کنند، لباسهایشان را با هم عوض میکنند و این سرآغاز یک داستان مفصل میشود.
ادوراد میرود تا نگهبان را به خاطر برخورد خشنش با تام مواخذه کند، نگهبان او را نمیشناسد و از قصر بیرون میاندازد و در دم جان کانتی پدر تام، شاهزاده را میگیرد و به خانه میبرد. تام کانتی در ابتدا بسیار سعی میکند که به اهالی قصر بفهماند که او شاهزاده نیست، اما کسی حرف او را باور نمیکند. وقتی رفتارهای عوامانۀ او را میبینند، میپندارند که دچار اختلال ذات الفعل شده و به بهبودش امید میبندند.
هنوز دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است.